خورشیدخورشید، تا این لحظه: 7 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره
هورادهوراد، تا این لحظه: 5 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

نسل عشق

کودکی کن...

با تو می گویم تو جلوه عشق قدیمی و جاودان من وپدر فرزندم،دخترم،خورشیدم،جانانم نمیخواهم زود بزرگ شوی،زود بفهمی و زوددرک کنی. دوست دارم سالهای کودکی ات را کودکی کنی. به وقتش بزرگ میشوی. دوست دارم به اقتضای سنت بچه گی کنی،مخالفت کنی، لجبازی کنی،گریه کنی، شیطنت کنی،بازی کنی،بخندی. دوست ندارم هرآنچه به تو دیکته میشود بپذیری ودر کودکی عنوان پرطمطراق خانم را بردوش بکشی. دوست ندارم کودکی باشی که به اشاره واراده ما بنشینی،بلندشوی،شیطنت دنکنی و این برای من دستمایه ای شود جهت پز به دیگران در تربیت درست تو بدون اینکه بدانم با روح تو چه کرده ام. گاهی سرکشی و مخالفت هم بدنیست و چاشنی شیرینیس. صدای قهقهایه هایت مستانه ات رابشن...
18 آبان 1395

دوستی به نام مادر...

باتو می گویم تو جلوه عشق قدیمی و جاودان من و پدر  فرزندم، دخترم، خورشیدم، جانانم امیدوارم بتوانم همیشه در انتخابهایت کمکت کنم نه بجایت انتخاب کنم. امیدوارم بتوانم مادری راهنما و مشاور باشم چراغی برای روشن کردن راهت نه مسلط ، نه حاکم، نه امردهنده. بتوانم صبور و باتحمل باشم هرچند خسته و پرکار اما توانا و زیرک. دوستی باشم نزدیک اما باحدو مرز. دوستی قابل اطمینان به نام مادر.      تمام روشنی ها فانوس راهت... ...
18 آبان 1395

شب آخر

سلام خورشیدم، جانانم، سطر برجسته زندگی ما باتومیگویم توجلوه عشق قدیمی و جاودان من و پدر فرزندم،دخترم،جانانم،خورشیدم   نه ماه چقدر زودگذشت.انگار همین دیروزهای نزدیک بود که من فهمیدم دیگر یکی نیستم دو تا شده ام .همین دیروزهای خیلی نزدیک بود که من زیر پوستم تنم حس کردم قلبی با قلب من یکی شده است. انگار همین نزدیکیها بود که تکانهایت راحس کردم و دانستم دیگر تنها نیستم  و تنها نفس نمیکشم و تنها زندگی نمیکنم. بعد دیگر تقسیم لحظاتم با تو بود...با عشق کوچکم شب آخر فرا رسیده و فردا صبح تو زمینی خواهی شد و من در هیجان لحظه دیدار خوابم نمیاید. تو خواهی آمد اما دیگر درون من نخواه...
4 آبان 1395

برای تو...

سلااام دخترم   فرزندم، تو جلوه عشق قدیمی و جاودانی من به پدرت هستی . تو را چنان گفته و می پرورانم تا روزگاری که نیستم عاشقانه او را دوست بداری.      کاش آنگاه                 که کبود رنگ غروب آسمان                               غروب غریب خورشید را                    ...
15 شهريور 1395
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نسل عشق می باشد